داستان واقعی این تصاویر عجیب و تکان دهنده در دنیای وحش: تصاویری واقعی از شکار که دنیا رو تکان داد
یک صبح سه شنبه در حالی که عکاس به همراه تیم همراهش برای یافتن رد پایی از شیرها به سمت جنوب Madikawe حرکت می کنند به طور کاملا غیر منتظره با لاشه یک بز کوهی و شیری در حال نفس نفس زدن در کنار لاشه او روبرو می شوند. شیر که مشخص است تازه شکار خود را بر زمین زده است کنار لاشه حرکت می کند. اما بر خلاف آنچه انتظار می رود، شیر ماده شکار خود را نمی خورد. عکاس که از دور شاهد این ماجراست شروع به تصویر برداری می کند. در زیر تصاویر این حادثه نادر را می بینید ماده شیر و لاشه شکاری که تازه از نفس افتاده است.
اولین کار شیر بعد از شکار دریدن شکم شکار است. این را در تمام کتاب های جانورشناسی می توانید بیابید!
تا اینجا همه چیز مانند کتابهایی که خوانده ایم پیش می رود. دوستان من نیز در اتومبیل توسط دوربین دوچشمی و فیلمبرداری مشغول تماشای صحنه هستند. و ما این طور تصور می کنیم که شیر در حال خالی کردن محتویات شکم شکار خویش است. که ناگهان یکی از دوستان من فریاد می زند: آن محتویات شکم نیست!
و اینجا بود که ما متوجه شدیم بز کوهی آفریقایی کشته شده حامله بوده است.
و حالا در مقابل خود شیری را می بینم که طعمه کشته اش حامله بوده است. در این مواقع شیرها به کار خوردن خود ادامه می دهند البته اگر مشکلی پیش نیاید. و اما از اینجا به بعد بود که ما را به حیرت واداشت... ماده شیر جنین بز کوهی را به آرامی به زمین گذاشت و شروع به بوییدن او کرد.
زبان بدن برای یک ماده شیر و در موقعیت او بسیار عجیب بود. او از اتفاقی که افتاده بود سخت متحیر و مات و مبهوت بود. به اطراف خود نگاه می کرد تا ببیند آیا کسی برای کمک کردن هست...
بعد از مدتی ماده شیر به خالی کردن محویات شکم بز کوهی ادامه داد و در تمام مدت اینطور به نظر می رسید که سعی می کند تا حد امکان از جنین دور باشد...
بعد از مدتی دیگر و در حالی که هنوز هیچ قسمت از بند شکار خود را نخورده است، مجددا توجه اش به سمت جنین می رود و به آرامی او را از زمین بلند می کند.
او ایستاده است در حالی که جنین بز کوهی در دهانش است و برای مدتی به اطراف نگاه می کند. به همه جهت ها، شاید برای یافتن چیزی... و بعد از چند دقیقه به آرامی به سوی بیشه ای که در نزدیکی شکارش است حرکت می کند.
او مجددا می ایستد و جنین را به آرامی بر زمین می گذارد. و در تمام مدت با نگاهی هیجان زده و عصبی به اطراف نگاه می کند. سپس با نوک بینی به جنین ضربه می زند و به آرامی او را درست مانند توله هایش از پشت گردن میگیرد و بلند می کند...
او مجددا به اطرف نگاه می کند و به آهستگی به سمت بیشه می رود... با دقت به سمت بیشه زار پیش می رود جایی که تصمیم دارد جنین را در آنجا بگذارد. چندین بار به جنین ضربه می زند